تنهایی پرهیاهو داستان مردی است که در دل زبالهها، کتاب جمع میکند و در میان کاغذهای خیس و کهنه، اندیشه و زیبایی را نجات میدهد. بهومیل هرابال در این رمان، جهانی میسازد که در آن ادبیات، مقاومت خاموش انسان در برابر فراموشی و پوچی است.
قهرمان داستان، مردی ساده به نام هانتاست؛ کارگر یک دستگاه پرس کاغذ که سی سال از عمرش را در زیرزمین گذرانده و در میان کوههایی از کتاب، با فیلسوفان و شاعران گفتوگو میکند. در تنهایی او، طنز و اندوه در هم میتند، و هر لحظه از زندگیاش نوعی نیایش در برابر بیرحمی جهان است.
هرابال با زبانی شاعرانه و نگاهی تلخ و مهربان، از کرامت انسانی سخن میگوید؛ از انسانهایی که در دل تاریکی، هنوز به روشنی واژهها ایمان دارند. تنهایی پرهیاهو نه تنها حکایت مردی در پراگ است، بلکه روایت روح انسان مدرن است که میان سکوت و فریاد، به دنبال معنای زندگی میگردد.
بهومیل هرابال نویسندهای است که از دل خاموشترین خیابانهای پراگ، موسیقی زندگی را بیرون کشید. او راوی انسانهایی بود که در حاشیهی جهان نفس میکشیدند؛ کارگران، پیرمردها، مستها و رویابینهایی که در میان خستگی و فقر، هنوز از عشق و زیبایی حرف میزنند.
هرابال در نوشتههایش واقعیت را با نوعی طنز تلخ و نگاهی شاعرانه در هم میآمیزد. او با نثر سیال و گفتوگویی، به زندگی چهرهای زنده و صادق میبخشد؛ بیآنکه آن را آرایش کند یا از زشتیهایش بگریزد. در آثارش، تلخی با لطافت، و ناامیدی با شوخطبعی در کنار هم مینشینند، چنانکه مرز میان خنده و اشک از میان میرود.
او به انسان ایمان داشت؛ به انسان کوچک، شکستخورده و گمنامی که در برابر جهان ایستاده است، نه با فریاد، بلکه با لبخندی خسته و مهربان. هرابال با همین صداقت و سادگی، چنان جهانی آفرید که از پراگ فراتر رفت و به دل هر خوانندهای راه یافت که هنوز به زیبایی پنهان در زندگی باور دارد.
در زیر میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید. در غیر این صورت از ما بپرسید، ما همیشه به سوالات شما پاسخ خواهیم داد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.