ایوان سرگئییویچ تورگنیف (۱۸۱۸–۱۸۸۳) نویسنده، اندیشمند و انسانگرای بزرگ روسی است؛ نویسندهای که میان سنت اشرافی و آرمان آزادی، میان شرق زمخت و غرب خردمند، همواره در جستوجوی تعادل بود. او در خانوادهای ثروتمند اما مستبد در اوریول به دنیا آمد، مادرش زنی سختگیر و مقتدر بود و همین تجربهی تلخ از قدرت، از کودکی در ذهن او بذر پرسش دربارهی عدالت و انسانیت کاشت.
تحصیلاتش را در مسکو، سنپترزبورگ و سپس در برلین گذراند و با اندیشههای فلسفی هگل و فویرباخ آشنا شد؛ فلسفهای که بعدها درونمایهی بسیاری از آثارش شد — کشمکش میان «اندیشه و عمل». تورگنیف نه شورشی تندرو بود و نه محافظهکاری خاموش؛ او به اصلاح تدریجی، آزادی فردی و گفتوگو ایمان داشت. از همینرو همواره میان دو جبهه ماند: حکومت از او میترسید، و انقلابیون او را کمجرئت میدانستند.
در آثارش، از جمله رودین، پدران و پسران، و آشیانهی اشراف، تصویرهایی ژرف و انسانی از جامعهی روسیه در آستانهی تغییر میسازد. قهرمانان او، چون رودین و بازاروف، انسانهایی هستند گرفتار در دوگانگیِ اندیشه و زندگی؛ مردانی که میخواهند جهان را تغییر دهند اما از تغییر خود ناتواناند. تورگنیف از خلال آنان، چهرهی روشنفکر روس را ترسیم میکند — مردی که بسیار میداند، اما نمیتواند به دانستههایش جان ببخشد.
سبک نوشتاری تورگنیف ترکیبی است از رئالیسم اجتماعی و شاعرانهنویسی طبیعت. نثر او آرام، موزون و سرشار از تصویر است؛ در سکوتهای میان کلماتش نوعی موسیقی نهفته است. او به جای فریادهای انقلابی داستایوفسکی یا حماسههای پرشکوه تولستوی، با زمزمهای ملایم اما اندیشناک از رنج، عشق، و ناکامی انسان سخن میگوید.
در جهانبینی تورگنیف، انسان در مرکز قرار دارد — انسانی خطاپذیر، اما شایستهی احترام و درک. او به آزادی، خرد و اخلاق باور داشت، اما میدانست که در هر جامعهای، شکاف میان آرزو و واقعیت، میان اندیشه و عمل، همواره پابرجاست. همین نگاه انسانی و تأملبرانگیز، آثار او را جاودانه کرده است.
در زیر میتوانید پاسخ سوالات خود را بیابید. در غیر این صورت از ما بپرسید، ما همیشه به سوالات شما پاسخ خواهیم داد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.